طلا، قطار واقعی توقف ناپذیر
اجازه دهید بگویم قطار واقعی و توقفناپذیر، طلاست.
ممکن است بگویید: «اما گری، خودت گفتهای طلا فقط نوعی بیمه است، یک توده فلز باارزش!» درست است — و همین جمله نشان میدهد وضعیت نظام مالی و اقتصادی تا چه حد وخیم شده است.
اگر قرار است از «داراییهای واقعی» حرف بزنیم، هیچ چیز واقعیتر از مادهای نیست که از دل زمین بیرون کشیده میشود و قرنهاست که بشریت آن را بهعنوان پول یا پشتوانهی پول به رسمیت شناخته است.
در دنیای مدرن، طلا دیگر پول رسمی نیست، اما همچنان لنگرِ ارزش واقعی پولی در اقیانوس بیپایانِ بدهیها و اسکناسهای بیپشتوانهای است که هر زمان نیاز باشد چاپ میشوند.
جامعه در حال فروپاشی است — و نظام قدیمیِ «بدهی > چاپ پول > خرج کردن» نیز همراه آن در حال نابودی است. با این حال، رسانههای مالی سنتی توان تحلیل این واقعیت را ندارند، پس همچنان افراد و ایدههایی مانند همان مروج توکنیزهسازی را تبلیغ میکنند؛ چون کار رسانه این است که آنچه «محبوب» است را تکرار کند، نه آنچه «حقیقی» است.
چیزهایی مانند «توکنیزهسازی» وانمود میکنند که ایدههایی نو و روشنگرانهاند، اما در واقع بازتولید همان فریب قدیمیاند: القای این حس که تو کوچک و ناآگاه هستی و باید توسط «کارشناس با میکروفن روی سرش» آموزش ببینی.
این نمایشهای تکنولوژیک شاید روزی جذاب بودند، اما امروز دیگر نخنما شدهاند. جهان زیرورو شده است — و در این آشوب، قدیمیترین دارایی تاریخ دوباره طرفدار پیدا میکند، زیرا نظام مبتنی بر بدهی و تبلیغات توخالی در حال ازهمپاشی است.
طلا انقلابی است، زیرا برخلاف طمع، بر ثبات و بیمهی ارزش تکیه دارد.
در دورههایی که قیمت طلا ضعیف بود، این نشانهی اعتماد به نظام مالی، سیاسی و اجتماعی بود؛ اما در دورههای رشد قیمت، برعکس، نشان از بیاعتمادی و احساس ناامیدی فزاینده دارد.
امروز ما وارد همان مرحلهی دوم شدهایم — جایی که نظام کهنهی «تورم بر اساس تقاضا» در حال فروپاشی است؛ جایی که «داراها» از سفرهی چاپ پول تغذیه میکنند، و «ندارها» تنها تلاش میکنند ارزش واقعی حقوق ناچیز و اسکناسهای بیپشتوانهشان را حفظ کنند.
هدیهای از سوی سیستم فدرال رزرو!
تحلیل و ترجمه: تیم محتوای dg.gold